سحر در لغت به معناى کار لطیف، ظریف و عجیبى است که علّت آن مخفى است و درعرف شرع به کارى مىگویند که سبب و علّتش مخفى باشد و انسان خیال کند که واقعیت دارد، ولى خدعه و فریبکارى باشد.(1) سحر را با جادو و کهانت به یک معنا مىدانند. سحرگاه تصرّف در چشم بیننده است هرچیزى را بر خلاف آن چه هست، به چشم او آورد و گاه کارى باشد که چیزى را بر خلاف صورت و جنس آن مصوّر سازد که غالباً همراه با نیرنک و خدعه و تردستى و خیال پرورى است.(2) سحر با توجه به اسبابش داراى اقسامى است که در ذیل به برخى از آن اشاره مىکنیم: أ) سحر اسباب مادى محسوس دارد. این سحر جزء علوم غریبه شمرده مىشود، مانند کسانى که به خوردن سم و مانند آن عادت کردهاند و سموم در آنها اثر نمىگذارد و این کار غیر عادى در اثر تمرین صاحبان این حرفه انجام مىگیرد. ب) سحر اسباب مادى غیر محسوس دارد. در این قسم ساحران کارهاى مادى خارق العاده انجام مىدهند. این امور مستند به یک سلسله علل و اسباب طبیعى و مادى است، ولى در اثر سرعت عمل، محسوس ما نیست، مانند کار شعبده بازان. ج) سحر با اسباب معنوى در ارتباط است. این قسم در اثر قدرت اراده و روح است که مىتواند کار غیر عادى نظیر پیشگویى و ارائه غیب (خواه غیب مکانى و خواه غیب زمانى یعنى حادثهاى را را که اکنون در آن مکان غایب یا حادثهاى را که در زمان آینده اتفاق مىافتد) انجام دهد. البته این قسم گاهى مطابق با واقع و گاهى غیر مطابق با واقع است. ارتباط با جنیان و یارى گرفتن از آنها در امور سحرآمیز مىتواند از این قسم باشد. در برخى موارد، درست و نادرست بودن گزارشها براى این استکه روح از جهان تجرّد است و اگر سرگرمى روح از عالم طبیعت کم شود، به جهان خود که عالم غیب است سر مىزند و مىتواند از آن جهان ره آوردى داشته باشد، ولى چون معصوم نیست، گاهى بد مىفهمد و بد گزارش مىدهد و گاهى حق مىفهمد و حق گزارش مىدهد.(3) اما باید توجه داشت که برخى از ساحران که مدّعى سحر نوع سوّم اند، بازیگرانى بیش نیستند و در قوه خیال انسان تصرف مىکنند و بر آدمى اثر خیالى مىگذارند، یعنى گرچه سحر یک اثر واقعى بر آدمى مىگذارد، ولى این اثر واقعى به صورت مستقیم نیست و دلیلى بر وقوع آن نداریم، بلکه کانال این اثر، قوّه تخیّل انسانها است. این ساحران با کارهایى در خیال بیننده اثر مىگذارند و بیننده سحر اگر انسان ضعیفى باشد، بازار ساحران بسیار گرم خواهد بود، اما اگر انسان قوى باشد، خیال او به آسانى در اختیار ساحران قرار نمىگیرد. به همین جهت است که سر و کار ساحران دغل باز همیشه با خردسالان یا افراد ساده لوح است. ساحر در خیال بیننده اثر مىگذارد و آن گاه خیال بیننده در خود او اثر مىگذارد و احساس رفتار خاصى در او ایجاد مىکند. هر چه خیال تلقین شده قوىتر باشد، اثرش روى فرد بیننده قوىتر است. علت امر آن است که انسان از آن جا که کارهایش را با اراده انجام مىدهد، ارادهاش بر علم او متّکى است. در واقع شخصى به مقتضاى علمش اراده مىکند. در این حال فرقى نمىکند که علم او مطابق با واقع و حقیقى باشد یا این که تخیّلى و خلاف واقع باشد. در هر صورت بر اساس آن علم، عمل مىکند، مثلاً اگر مار و عقرب در کنار شخصى که تا کنون آن را ندیده و نشناخته است بگذرد، هیچ گاه نمىهراسد و فرار نمىکند. انسان وقتى مىترسد که چیزى را خطرناک بداند. بر این اساس اگر ریسمانى را ببیند و خیال کند که مار است، از آن مىترسد و فرار مىکند، در حالى که در واقع مارى وجود ندارد. ساحر دغل کار نیر با تصرف در قوه خیال آدمى او را وادار مىسازد بر اساس تخیلات غیر واقعى و حقیقى حرکات و اعمالى را انجام دهد که منشأش صور خیالى است، نه چیز دیگر.(4) از بررسى کلمه سحر و مشتقات آن در قرآن به این نتیجه مىرسیم که سحر به دو بخش تقسیم مىشود: أ) بخشى از سحر در حقیقت فریفتن، تردستى، شعبده بازى و چشم بندى است و حقیقتى ندارد، چنان که قرآن مىفرماید: »ریسمانها و عصاهاى جادوگران زمان موسى در اثر سحر، خیال مىشد که حرکت مىکنند«.(5) هم چنین آمده است: »هنگامى که ریسمانها را انداختند، چشمهاى مردم را سحر کردند و آنان را ارعاب نمودند«.(6) ب) برخى از انواع سحر به راستى اثر مىگذارد. آیه 102 سوره بقره داستان هاروت و ماروت را بیان مىکند و مىفرماید: آن دو سحر هایى را به مردم مىآموختند، ولى آنان که سحر رإ؛خخ فرا مىگرفتند، بین مرد و همسرش جدایى مىانداختند: »فیتعلمون منها ما یفرقون به بین المرء و زوجه« یا »ویتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم؛ چیزهایى را که به آنان ضرر مىرساند و نفعى نمىبخشید مىآموختند«. در اسلام از یادگیرى سحر و انجام دادن اعمال سحر و جادوگرى به شدت منع شده و از نظر تمام فقهاى اسلام یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است. در ذیل به برخى از روایات معتبر اشاره مىکنیم: على(ع) مىفرماید: »کسى که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّى قطع مىشود«.(7) یادگیرى سحر به قصد ابطال آن اشکالى ندارد، بلکه گاهى به عنوان واجب کفایى مىبایست عدّهاى سحر را بیاموزند تا اگر مدّعى دروغگویى خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند، سحر و جادوى او را ابطال نماید و دروغ مدّعى را فاش سازند. یکى از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر، مزد مىگرفت، خدمت امام صادق(ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد مىگرفتم. خرج زندگى من از همین راه تأمین مىشد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام دادهام، ولى اکنون آن را ترک نموده و توبه کردهام. آیا براى من راه نجاتى هست؟ امام صادق(ع) فرمود: »عقده و گره سحر را باز کن، ولى گره جادوگرى مزن«.(8) از این حدیث استفاده مىشود که براى گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشکال ندارد. بنابراین از آیات و روایات استفاده مىشود که سحر واقعیت دارد و قرآن نوعى از سحر را قبول کرده و مىفرماید: »ما هم بضارین به مِن أحد إلا بإذن اللَّه؛(9) نمىتوانند به واسطه سحر به کسى ضررى برسانند مگر به اذن خدا«. پس معلوم مىشود که سحر واقعیت دارد و نمىتوان وجود آن را انکار کرد یا به خرافات نسبت داد، چه در گذشته و چه در امروز. نکته قابل توجه این که سحر در اسلام ممنوع و از گناهان کبیره است، چرا که در بسیارى از موارد باعث گمراه ساختن مردم و تحریف حقایق و متزلزل ساختن عقاید افراد ساده دل مىشود. البته این حکم اسلامى مانند بسیارى از احکام دیگر موارد استثنا دارد، از جمله فرا گرفتن سحر براى ابطال ادّعاى مدّعیان دروغین و یا براى از بین بردن اثر آن در مورد کسانى که آسیب دیدهاند. در مورد سحر مطالب فراوان دیگرى است که از جهات مختلف مىتوان به بررسى آن پرداخت. براى توضیح بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه، ج 1، ص 377. پى نوشتها: 1. بحارالأنوار، ج 56، ص 277. 2. سید مصطفى دشتى، معارف و معاریف، ج 6، کلمه سحر، لغت نامه دهخدا، ج 8، کلمه سحر. 3. برگرفته از المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبایى، مؤسسه اعلمى للمطبوعات، ج 1، ص 327. 4. تفسیر موضوعى قرآن کریم، آیة اللَّه عبداللَّه جوادى آملى، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ اوّل، بهار 1378، ج اوّل، ص 111 - 115. 5. طه (20) آیه 66. 6. اعراف (7) آیه 161. 7. وسائل الشیعه، ج 12، باب 25، از ابواب ما یکتسب به، حدیث 7، ص 107. 8. همان، حدیث 1، ص 105. 9. بقره (2) آیه 102.
پاسخ گو
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1383 ساعت 10:32 ب.ظ